Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-07@16:09:26 GMT

حسرت شهید همت از عملیاتی که انجام نشد

تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۱۴۰۶۱

حسرت شهید همت از عملیاتی که انجام نشد

به گزارش جام جم آنلاین، آمدم در شاگرد را برای حاجی باز کنم که آن را بست و دستم را گرفت و دنبال خودش کشید. در عقب را باز کرد و با هم سوار شدیم. از دروازه دژبانی پادگان که بیرون می‌زدیم به راننده گفت: برو سمت پلدختر. بعد هم همان طور که شانه به شانه هم دیگر نشسته بودیم، حاج همت سرش را به صورتم نزدیک کرد و با صدای زیرتر از حد معمول و لحنی خودمانی گفت: خب! برادر مجتبی، اوصاف تو را از حاج احمد و چراغی و ممقانی زیاد شنیده بودم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با آنکه می‌دانستی ما در بهداری لشکر چقدر به کادرهای قبلی و با سابقه احتیاج داریم باز برای آمدن از مریوان به لشکر یک سال دست به دست کردید؟

⁦ گفتم: نه به خدا. وقتی قرار شد بچه‌ها برای تشکیل تیپ از مریوان به جنوب بروند این حاج احمد بود که ممقانی را انتخاب کرد و به من هم تکلیف شرعی کرد بالای سر تشکیلات بهداری در مریوان بمانم. نمی‌توانستم خلاف امرش رفتار کنم

حاج همت با شنیدن اسم حاج احمد آه سردی کشید و گفت: هنوز هم معتقدم اگر بعد از گرفتاری حاج احمد اجازه یک عملیات محدود در لبنان را به ما می‌دادند می‌توانستیم او و همراهانش را از چنگ فالانژیست‌ ها آزاد کنیم. اما چه کنیم که نگذاشتند.(۱)

رفت ۶ ساعته بمب را خنثی کند، ۱۶ روز دیگر برگشت

آن زمان جنگ بود. شوخی نداشت. هر لحظه ما درگیر کار بودیم. من حتی مراسم عقدم هم سوم خرداد ۱۳۶۱، شب آزادسازی خرمشهر بود. وقتی برای خرید عقد رفته بودیم، اعلام کردند که خرمشهر آزاد شده؛ فردای شبی هم که عقد کردم به منطقه رفتم.

همان سال عروسی برادرزنم بود. چون پدرزنم از دنیا رفته بود، من بزرگ خاندان بودم. با خودم گفتم:«خب! هیچکس سراغ ما نمی‌آید، این طوری می‌کنیم، اون طوری می‌کنیم، بعد عروس را فلان جا می‌بریم. ساعت ۱۰ صبح شیک و پیک آمدم توی حیاط، ماشین را تر و تمیز شسته بودم که بروم دنبال عروس خانم و آقا داماد.

یک دفعه دیدم باقرزاده دارد طرفم می‌آید. گفتم: به من نگاه نکن! طرف من نیا، من عروسی دارم. گفت: نمی‌شود باید برای مأموریت به قم بروی. گفتم: قم؟! گفت: بمب در زندان قم رفته و عمل نکرده است، باید حتماً بروی. گفتم: سراغ حسین شکاریان برو. گفت: شکاریان مأموریت رفته و هیچ کس نیست.دیدم حریفش نمی‌شوم.

با خودم فکر کردم: الان ساعت ۱۰ صبح است. به قم بروم، ساعت ۱۲ می‌شود. ۲ ساعت زمان هم برای خنثی‌سازی بمب نیاز است. بمب را هم کوشک نصرت می‌برم و خنثی می‌کنم. در نهایت ساعت ۴ خانه هستم. گفتم: پس یک ماشین بفرستید خانم و بچه‌های مرا به عروسی ببرند. من هم قم می‌روم. گفت: باشد. بیا با این ماشین برو.

قم رفتم و واقعاً همان طور سر ۲ ساعت بمب خنثی شد. زمانی که صورتجلسه را داشتم می‌‌نوشتم، یک نفر آمد، گفت: شریفی شما هستید؟ گفتم: بله! گفت: در فرمانداری، اف ایکس با شما کار دارد. آن زمان که فکس و این جور چیزها نبود.رفتم دیدم خدابیامرز شریفی، آجودان شهید ستاری است.گفت: جواد، تیمسار گفته که بعد از قم برو شازند، کارخانه قند شازند را زدند،برو اونجا.

کارخانه قند شازند رفتم، بعد از آن اراک را زدند، بعد بروجرد را زدند، بعد تویسرکان رفتم، دوباره آمدم قم. نشان به آن نشان، من ۱۶ روز بعد برگشتم. تمام بمب‌ها را با همان لباس پلوخوری عروسی خنثی کردم.

وقیحانه پرسید: گوگوش بهتر است یا خمینی؟

برای ما فیلمی را به نمایش گذاشتند که عراقی‌های بعثی چگونه در خرمشهر، خانه‌ها و مغازه ها را تخریب می‌‌کنند. بچه‌ها توجهی به فیلم نشان نمی‌دادند. پس از آن فیلمی از شوهای قدیمی گوگوش را به نمایش گذاشتند. چند دقیقه بعد شخصی سیه چرده و هیکل‌دار با موهای فرفری، همراه چند نفر دیگر که همگی لباس شخصی بر تن داشتند وارد شد، به وسط اتاق آمد، نگاهی به همه انداخت و گفت: فیلم را دیدید؟

کسی جواب نداد. مترجم همراهش با همان ادا و حالت حرف‌ها را ترجمه کرد. گفت: ما وارد خاک شما شدیم تا نجاتتان بدهیم، وگرنه چشمداشتی به خاک ایران نداریم. به زودی تهران را هم می‌‌گیریم و شما دوباره می‌توانید سینما و کاباره داشته باشید، گوگوش داشته باشید. به نظر شما گوگوش بهتر نیست؟

هیچکس جوابش را نداد. آهسته قدم زد و مقابل رضا احمدی ایستاد و باز همان حرف ها را تکرار کرد و بعد وقیحانه پرسید: گوگوش بهتر است یا خمینی؟

احمدی سرش را بالا آورد و نگاه عمیقی به چشمانش کرد. سؤال را دوباره تکرار کرد. همه می‌دانستیم احمدی در چه منگنه‌ای گیر افتاده. این بار رضا سرش را بالا آورد و خیلی محکم و قاطع گفت: این چه سؤالی است؟ امام رهبر شیعیان است. رهبر انقلاب است. کسی که مردم از ته دل دوستش دارند. این سؤال، توهین به همه مسلمانان است و ... .

⁦مرد عراقی مشت محکمی توی صورت رضا زد و نگذاشت حرف هایش را ادامه دهد. رضا آهسته عقب عقب رفت و خودش را به دیوار چسباند. مرد سیاه جلو آمد و چند ضربه وحشیانه دیگر هم به او زد. بعد انگار تمام برنامه‌هایش به هم ریخته باشد با صدای بلند غرغر کرد و آنجا را ترک کرد.(۳)

پی‌‌نوشت:

۱- کتاب «کوهستان آتش»، گلعلی بابایی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

۲- کتاب «حرفه‌ای»، مرتضی قاضی، انتشارات رسانه مهر، بر اساس خاطرات جواد شریفی‌‌راد، سرتیم خنثی‌سازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران.

۳-کتاب «سال‌های تنهایی»، رضا بنده‌‌خدا، بر اساس خاطرات خلبان آزاده هوشنگ شروین.

منبع: فارس

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: شهید همت لبنان فالانژیست ها حاج احمد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۱۴۰۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۱۰۶۶ ختم قرآن به نیت شهدای قوچان انجام خواهد شد

به گزارش خبرنگار مهر، حجت‌الاسلام علیرضا هراتی مطلق ظهر دوشنبه در حاشیه برگزاری نشست شورای سیاست‌گذاری کنگره ملی یک هزار و ۶۶ شهید قوچان در سالن فرمانداری این شهرستان اظهار کرد: یکی از اقدامات برنامه‌ریزی‌شده برای کنگره ملی یک هزار و ۶۶ شهید این شهرستان برگزاری جلسات ختم قرآن است که یک هزار و ۶۶ ختم قرآن به نیت شهدای قوچان انجام خواهد شد.

رئیس شورای سیاست‌گذاری کنگره ملی یک هزار و ۶۶ شهید شهرستان قوچان افزود: بر اساس برنامه‌ریزی‌ها، کنگره ملی شهدا در قوچان برای سال جاری در نظر گرفته‌شده است که باید پایه‌های مردمی بودن آن حفظ شود.

وی بابیان اینکه دستگاه‌های اجرایی نیز باید وظایف محوله در حوزه کنگره ملی شهدا را به‌درستی انجام دهند، گفت: اداراتی همچون جهاد کشاورزی باید نسبت به برگزاری یادواره شهدا به نام شهدای اداری خود اقدام کنند و با چاپ و نصب تصاویر شهدا و قرار دادن آن در منظر عمومی، ادارات خود را منقش و مزین به تصاویر شهدا کنند.

هراتی مطلق با اشاره به نقش رزمندگان این شهرستان در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، بیان کرد: مصاحبه با رزمندگان قوچانی فعال در دوران دفاع مقدس در دستور کار قرار دارد که تاکنون ۲۸ نفر از رزمندگان مؤثر این شهرستان به بیان خاطرات و ناگفتنی‌های دوران هشت سال جنگ تحمیلی پرداختند.

امام جمعه قوچان با یادآوری این موضوع که یکی از اقدامات برنامه‌ریزی‌شده در قالب کنگره یک هزار و ۶۶ شهید این شهرستان برگزاری جلسات ختم قرآن به نیت شهدا و فرستادن ثواب آن به روح پاک و مطهر آنان است، تصریح کرد: علاوه بر این، برخی گروه‌های جهادی و مساجد قوچان در شب‌های جمعه اقدام به پخت غذا می‌کنند که پیگیری‌هایی در حال انجام است که یک هزار و ۶۶ پخت در مساجد هم به نیت شهدا انجام شود.

وی تأکید کرد: هر برنامه‌ای تحت عنوان گرامیداشت یاد و خاطره شهدا یا برنامه‌های فرهنگی و… در این حوزه باید به تصویب شورای سیاست‌گذاری کنگره ملی یک هزار و ۶۶ شهید این شهرستان برسد چون تمام این برنامه‌ها دارای یک دستورالعمل ملی است.

هراتی مطلق با اشاره به گلایه برخی از خانواده‌های معظم شهدا مبنی بر درج نام برخی خیابان‌ها و معابر در این شهرستان به‌ویژه خیابان‌های جدید، به نام شهدا، بیان کرد: برای دیدار با خانواده معظم شهدا و تکریم آنان نیز حتماً با بنیاد شهید هماهنگی انجام شود تا بتوان دیدار همه خانواده‌ها رفت.

کد خبر 6098528

دیگر خبرها

  • تقوی: جایی برای حسرت نگذارید/ عبادی‌پور فرمانده تیم والیبال است
  • میدان شهید زین‌الدین قم سه‌سطحه می‌شود
  • ۱۰۶۶ ختم قرآن به نیت شهدای قوچان انجام خواهد شد
  • پدر شهید جاویدالاثر علی اربابی آسمانی شد
  • عملیاتی کردن فرامین رهبری در وزارت آموزش و پرورش
  • بزرگترین حسرت در سیرجان سهم ستاره اسپانیایی (عکس)
  • ساماندهی و بهسازی بلوار شهید دشتی در دست انجام است
  • دیدار گیتی پسند مقابل نیروی زمینی شهید شاملی کازرون
  • فردا گیتی‌پسند اصفهان میزبان نیروی زمینی شهید شاملی کازرون
  • طلسم ۳۰ ساله در پرسپولیس؛ دومین کاپیتان هم در حسرت می ماند؟